جدول جو
جدول جو

معنی قلعه دامغان - جستجوی لغت در جدول جو

قلعه دامغان
(قَ عَ)
قصبۀ مرکزی دهستان رودبار، بخش حومه شهرستان دامغان، واقع در 48000گزی شمال باختر دامغان، موقع جغرافیایی آن کوهستانی و سردسیری خوش آب و هوا است. سکنۀ آن 1460 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، لبنیات، سیب زمینی، چغندر، میوجات و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان، پارچۀ پشمی بافی است. زمستان اکثر جهت تأمین معاش و تعلیف احشام به حدود مازندران میروند و در بهار مراجعت می نمایند. راه فرعی شوسه و دبستان و پاسگاه نگهبانی و در حدود 30 باب دکان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(قُ شَ)
دهی است از دهستان قهاب صرصر بخش صیدآباد شهرستان دامغان، سکنۀ آن 1000 تن. آب آن از قنات. محصول آن غلات، حبوب، پنبه و صیفی. شغل اهالی زراعت، گله و شترداری و صنایع دستی زنان آنجا کرباس و گلیم بافی است. این ده پاسگاه نگهبانی، دبستان، گاراژ و قهوه خانه سر راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
لغت نامه دهخدا
(قَ عَ اَ بَ)
دهی است از دهستان خان میرزا بخش لردگان شهرستان شهرکرد، واقع در 20 هزارگزی خاور لردگان و 6 هزارگزی راه عمومی لردگان سل کره موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است. سکنۀ آن 223 تن، آب آن از چشمه و رود خانه محلی. و محصول آن غلات، و سر درختی. و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی محلی جاجیم بافی و قالیبافی است و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10)
لغت نامه دهخدا